بهاربهار، تا این لحظه: 10 سال و 6 ماه و 30 روز سن داره

بهار عمرم

***آتلیه- سواری در پارک-چهاردست وپا

دوست دارم نازنینمممممممممممممممممممممممممممممممممممم 93/5/8 آتلیه (ده ماهگی):در اولین عید فطر،آتلیه سها 93/6/9  اولین   سواری در پارک :عزیزم دیروز رفته بودیم خرید ،یه پارک کوچولویی بود بردمت با وسایل ابتدایی که داشت بازی کنی وقتی روی این چرخهای گردون نشستی همچین خوشحال و رضایت داشتی که انگار دنیا رو بهت دادند حیف دوربین همراهم نبود وقتی خواستم بلندت کنم حسابی گریه کردی ، دوست دارم مامان جون 93/6/9 دخترم بالاخره اتفاق افتاد چی؟ بله  چهار دست و پا  رفتن دخترم با تاخیر،و شروع شد فضولی های گل مامانی.آخه چقدر بگم  عاااااااشقتم خداجونم حفظت کنه. ...
31 تير 1393

***اولین سفر بهارم ( شمال)

سلام به روی دختر ماهم: عزیزدلم داریم آماده ی اولین سفرت در تاریخ 1393/5/15 (ده ماه و پنج روزگی) میشیم ؛اولش اصلا قرار نبود بریم چون اولین تابستونیه که میگذرونی میترسیدم از گرمای شمال مریض بشی و نتونی مقاومت کنی و هرچی عمو و عمه و اعظم خاله(دختر خاله ی بابایی) اصرار میکردند زیربار نمیرفتم تا اینکه ساعت 4 بعدازظهر چهارشنبه در برار خواهش تلفنی اعظم خاله کم آوردم و قبول کردم تا مزاحمشون بشیم ،تا حاضر بشیم ساعت 8 شب شد و 8/5 حرکت کردیم با توکل به خدا؛یه کم که حرکت کردیم خوابیدی و بی دردسر ساعت 2/5 شب به ویلای اعظم خاله( درنور) رسیدیم،وای که چقدر دور همی خوش گذشت خانواده های(عمه طاهره-عمو قدرت-عمه منصوره-کاظم پسر عمه-مهدی پسرعمو) و تو بغل ه...
31 تير 1393

11 ***اینم یازده ماهگی دخترم(دندون سوم-سفر شمال-آتلیه-دندان چهارم-لاک-روز دختر-بازی-چهاردست وپا)

بهار من  آسمان را بنگر ، که هنوز، بعد صدها شب و روز مثل آن روز نخست گرم وآبی و پر از مهر ، به ما می خندد! یا زمینی را که، دلش ازسردی شب های خزان نه شکست و نه گرفت! بلکه از عاطفه لبریز شد و نفسی از سر امید کشید ودر آغاز بهار ، دشتی از یاس سپید زیر پاهامان ریخت ، تا بگوید که هنوز، پر از امنیت احساس خداست!                         دختر نازم ده ماهگیت مبارکککککککککککککککککککککککککککککککککککککککککککککککککککککک بهارعزیزم ، جونم بهت بگه از اولین نی نی گفتنت :هروقت عروسک بهت نشون میدیم میگیم این چیه...
31 تير 1393

*** اولین عکسهای آتلیه دخترم در اولین سال عید فطر

تاریخ 93/5/8 بهارم در ده ماهگی(عیدت مبارک دختر خوشگلم) عزیزم این عکسها رو روز چهارشنبه فردای روز عیدفطر تو آتلیه سها در شهرک غرب ساعت 3 بعداز ظهر انداختی؛مامانی تو لباس عوض کردن خیلی گریه میکردی و کلی اذیت شدی برای همین نتونستم لباساتو زیاد عوض کنم و از یک دکور هم منصرف شدیم اما خدارو شکر عکسهای خوبی شد . فدای گلهای زندگیم بشم،می میرم براتون عزیزای دلم،انشاءالله همیشه کنارهم باشید. ...
9 تير 1393

10***ده ماهگی نفسم(آزمایش خون-دست دسی-نه نه-بای بای-تاتی تاتی)

بهار من تو مرا داری و من هر شب و روز ، آرزویم ، همه خوشبختی توست! بهار من ! دل به غم دادن و از یاس سخن ها گفتن کارآن هایی نیست ، که خدا را دارند… بهار  من ! غم و اندوه ، اگر هم روزی، مثل باران بارید یا دل شیشه ای ات ، از لب پنجره عشق ، زمین خورد و شکست، با نگاهت به خدا ، چتر شادی وا کن وبگو با دل خود ،که خدا هست ، خدا هست!   نه ماهگیت مبارک عزیزم انشاءالله ده ماهگی با سلامتی کامل. دخترم این روزها یه کم ناراحتم حالا بماند چون نمیخوام شیرینی زندگیت با غمهای مامانی خراش پیدا کنه. 93/4/11: عزیزم خیلی وقته بخاطر عرق زیادی که میکنی نگرانتم ...
9 تير 1393
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به بهار عمرم می باشد